«برادرم خسرو» به عنوان فیلم اول احسان بیگلری یک موفقیت قابلتحسین است.
توجه: خطر لو رفتن داستان فیلم
احسان بیگلری از جمله فیلمسازهای جوانی بود که در جشنواره سی و چهارم توجه مخاطبین را به خود جلب کرد و فیلمش «برادرم خسرو» مورد تحسین واقع شد. او سینما را از سالهای قبل و به شکلهای مختلف تجربه کرده است از جمله حضور به عنوان دستیار کارگردان در یکی از برترین آثار تاریخ سینمای ایران «درباره الی» که قطعا برای او تجربه مهمی بوده است. همچنین فعالیت سینمایی بیگلری به عنوان نویسنده تعداد بیشتری فیلم را در برمیگیرد. او پس از «برادرم خسرو» فیلمنامههای «نقطه کور» و «آذر» را نوشت که هر دو در جشنواره حضور داشتند و البته آثار موفقی نبودند اما کیفیت کار بیگلری در فیلم «برادرم خسرو» به شکلی ملموس بالاتر از دو فیلم دیگر قرار دارد. به نظر میرسد تمرکز و تلاش او برای اولین فیلم ساخت خودش کاملا حسابی جداگانه داشته است چرا که «برادرم خسرو» به راحتی جز سه فیلم برتر اکران شده تا اینجای سال ۹۶ قرار میگیرد.
داستان فیلم در مورد یک جوان علاقهمند به هنر است که اخلاقیات و گرایشهایش توسط خانواده به رسمیت شناخته نشده و کسی او را جدی نگرفته است. رفتن به یکی از دانشگاههای برتر فرانسه را به همین دلیل از دست داده و به دلیل بیماری ژنتیکی دوقطبی به مرور زمان تعادل روانی خود را از داده است. این جوان که خسرو (شهاب حسینی) نام دارد برای مدت زیادی همراه با خواهر بزرگتر خود ناهید زندگی کرده اما ناهید برای کاری مجبور است کشور را ترک کند و خسرو باید چندهفتهای را نزد برادر خود ناصر (ناصر هاشمی) بگذراند. فیلم به درستی داستان را از جایی شروع میکند که این جابهجایی شکل میگیرد و محیط جدید تقابلهای جدید را بین شخصیتها سبب میشود. پس از این که ناهید موفق نمیشود به موقع از سفر بازگردد، تنش در روابط دو برادر بالا گرفته و شناخت آنها از یکدیگر را در یک موقعیت بحرانی دگرگون میکند.
ارزش کار بیگلری در اولین فیلمش را میتوان پیرامون دو نکته اساسی در متن آن توضیح داد. نکته اول به نوعی سادهترین اصول نوشتن یک فیلمنامه را در برمیگیرد. چینش صحیح سه بخش اصلی متن یعنی شروع، میانه و پایان در فیلمنامه «برادرم خسرو» به درستی رعایت شده است و با توجه به جزییات کاربردی و موضوع مناسب از استاندارد بودن صرف فراتر میرود. در نتیجه مخاطب با متنی روبهرو خواهد شد که کاملا تکلیفش با مواد دراماتیک و شخصیتها مشخص است. داستان دچار ابهام ناخواسته نمیشود و به لکنت نمیافتد. نکته دوم در شخصیت مرکزی یعنی خسرو خود را نشان میدهد. خلق کاراکتری منحصربهفرد با رفتارها و اخلاقیات متفاوت در حالیکه تأثیرگذاری بر مخاطب را هم به همراه داشته باشد کار هرکسی نیست. نگاه درست بیگلری به شخصیتپردازی و درک درست شهاب حسینی از این شخصیت منحصربهفرد نتیجهای کاملا قابلقبول داشته است و میتوان گفت در «برادرم خسرو» شاهد ویژگیای هستیم که کمتر در سینمای داخلی پیدا میشود آن هم خلق یک شخصیت متفاوت با مشکلات و درگیریهای تأثیرگذار است. شخصیتی که میتواند به عنوان ستون اصلی فیلم بار داستان را به دوش کشیده و مخاطب را با خود همراه کند.
در اولین سکانس فیلم شاهد ورود خسرو و ناهید به خانه ناصر هستیم. اطلاعات اولیه با کمترین زیادهگویی و گاهی بدون کلام به مخاطب منتقل میشود. مثلا صحبتهای ناهید راجع به وضعیت بیماری خسرو و نحوه مراقبت از او در حالی بیان میشود که نماهای مختلف از خانه گرانقیمت و اشرافی ناصر فاصله بین دو برادر و مسیری که طی کردهاند را از همان سکانس اول به عنوان یک عنصر دراماتیک پایهگذاری میکند. بحرانی که از ابتدا انتظارش در ذهن مخاطب ایجاد شده است کمکم خود را نشان میدهد. تنش بین دو برادر اگر چه ریشههای قدیمی دارد اما در ارتباط با رفتارهای ناهنجار خسرو در اثر بیماری شعلهور میشود. بنابراین مسئله بیماری خسرو و مسئله اختلاف خانوادگی در یک پیوستگی کامل موجب تنش میشوند. این همان نکتهای است که به ندرت در فیلمهای امسال شاهد بودهایم. پیوستگی و ارتباط بین خطوط داستانی در «برادرم خسرو» تا پایان حفظ میشود و با فیلمی پراکنده روبهرو نیستیم.
فیلمساز شخصیتها را در خلأ فرض نکرده و رفتارهایشان را به شکلی اثرگذار در خانواده نمایش میدهد. برای مثال خلقوخوی ناصر و خودخواهیهای او تا زمانی که در تقابل با خسرو مطرح میشود به گذشته بازمیگردد که ما شاهد آن نبودهایم. در این شرایط حرف خسرو در برابر حرف ناصر قرار میگیرد و نمیشود فهمید واقعیت چیست. اما تقابل ناصر با همسرش این نگاه تکبعدی را از بین میبرد و خردهپیرنگهایی که از اختلافهای این دو پرده برمیدارد لایههای پنهان شخصیتی ناصر را آشکار کرده و ما را به خسرو نزدیکتر میکند. توجه به چنین جزییاتی موجب میشود مخاطب برای رفتار پایانی ناصر و دروغ بزرگ او آماده بوده و کنش بیرحمانهاش را در مختصات شخصیتیاش بپذیرد.
همانطور که گفته شد در کنار همه فکرشدگیهای داستانی فیلم، برگ برنده دیگر شخصیت خسرو است. نگاه فیلمساز به رفتارهای یک بیمار دوقطبی نگاه بیگانه و تحقیق نشدهای نیست. این که دقیقا چه میزان صحت در بحثهای پزشکی فیلم وجود داشته موضوع دیگری است اما احسان بیگلری توانسته در متن و اجرا شخصیت خسرو را با موفقیت خلق کند. سرخوشیهای او مانند رقص و آوازش در صبح زود یا اصرارش به رقصیدن ناصر در میهمانی همانقدر که رفتارهای مثبتی به نظر میرسند میتوانند برای انسانهایی با اخلاقیات متفاوت آزاردهنده باشند و حفظ این تعادل دست آورد مهم فیلم است. خسرو یک شخصیت نرمال نیست. او به سادگی با صدای بوق ماشین همسایه آنقدر عصبانی میشود تا با سنگ شیشه آن را بشکند، ناگهان نیمهشب شروع به گیتار زدن میکند، برای استفاده از پولهایش هیچ برنامهای ندارد و نمیتواند موقعیتهای مختلف را درک کند و فیلمساز با نمایش اینها تعهد خود را به متن نشان میدهد. شخصیت خسرو با همه رفتارهای ناهنجارش باز هم به دل مینشیند اما موفقیت فیلمساز اینجاست که برای این ارتباط به مخاطب باج نداده و مشکلات شخصیتی خسرو را پنهان نمیکند. نگاه پر جزییات و واقعگرایانه به روابط این خانواده موجب شده تنشهایی واقعی را شاهد باشیم که از فیلم بیرون نمیزنند در نتیجه ارتباط بین فیلم و مخاطب به دور از هیجانات لحظهای و بر مبنای نمایشی صادقانه شکل میگیرد. «برادرم خسرو» به عنوان فیلم اول احسان بیگلری یک موفقیت قابلتحسین است. فیلمنامههای نوشته شده توسط او پس از این فیلم چندان امیدوارکننده نیستند اما اگر برای فیلم بعدی خود همین میزان دقت و تمرکز را به کار گیرد قطعا شاهد اثری قابلتوجه خواهیم بود.