تو مرد خوب نداری!
نشست نقد و بررسی فیلم «ملی و راههای نرفتهاش» در اولین روز جشنواره سلامت با حضور تهمینه میلانی، محمد نیکبین، سهیل رضایی، دکتر سید علی آذین و دکتر مهدی صابری در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فیلسین، در ابتدای این نشست تهمینه میلانی کارگردان فیلم سینمای «ملی و راههای نرفتهاش» به کارگردانی گفت: تشکر ویژه دارم از میلاد کیمرام، جمشید هاشمپور و ادیب غریب. چون بازی کردن در رلهای قابل نقد و به ویژه در میان تماشاگرانی که ماجرا را جدی میگیرند بسیار کار سختی است. چون مخاطب فکر میکند شخصیت خود آن فرد است. اما به هر جهت بازیگران به خوبی از عهدهی این نقشها برآمدند و نقشهای قابل نقد را بسیار خوب بازی کردند.
سهیل رضایی، روانشناس عنوان کرد: در فیلم چرخهای از خشونت را دیدیم یکی اینکه آخر فیلم با پایان خشونت انجام میشود و دیگری اینکه در سیکلی از خشونت قرار داریم که هیچ گریزی از آن نیست.
او از خانم میلانی پرسید که نام آقای رییسی را با منظور در این فیلم گذاشتهاند یا خیر؟ چون همزمان با انتخابات ریاست جمهوری بود و آقای رییسی حاضر در فیلم هم مدام در روند داستان و به شخصیتهای فیلم کمک میکردند گفتم شاید با منظور بوده است!
در این قسمت حاضرین در مراسم و تهمینه میلانی واکنش نشان دادند و خندیدند.
میلانی در جواب گفت: نه او شخص حقیقی بود که مرا با خانه امن آشنا کرد.
رضایی صحبتهای خود را این گونه ادامه داد: فیلم کشش دارد و شما را با خود میبرد. من تحت تاثیر قرار گرفتم. مظلومیت ماهور الوند (ملی) در فیلم و حتی ریزنقشهایی از مظلومیت مرد فیلم و پدرش همهی اینها به خوبی دیده میشد.
باید بگویم روند تکاملی ذهن خانم میلانی دارد به خوبی پیش میرود. مثلا در «آتش بس» کاملا فضای شخصیتها سیاه و سفید بود.
از نظر او چرخه خشونت فقط قربانی میدهد و برندهای ندارد.
در زیر پوست فیلم چیزی که نشان داده میشود این است که این درد مشترک تنها درمان نمیشود. با یک دختر و یک پلیس این موضوع حل نمیشود. جامعه ما به چیزی بیشتر از این نیاز دارد. اینکه خشونت پایان بیابد و ما یک روز آرام شویم، چیزی است که در تصور من نمیگنجد و اصلا شدنی نیست.
در فیلم ما هنوز قیصر زنده است و تیزی را بر میدارد و مساله را شخصا خودش حل میکند. خانم الوند زمانی که شوهرش را میزند من دچار هیجان مثبت شدم و این یک اتفاق منفی است.
رضایی با اشاره به اینکه تهمینه میلانی تکلیف مرد خوب را در فیلم «ملی و راههای نرفته» مشخص کرده، گفت: هر دو مرد خوب فیلم به بنبست خوردند. یکی همسر «نیره» بود که به خاطر لطیف بودن مرد خوبی نبود و دیگری برادر کوچک «ملی» که به خاطر سن و سال کم خیلی در خانواده پذیرفته نمیشد. در واقع در جامعه خشن این موارد به شکل مخالف یا اغراق بروز میکنند که نمونه مخالف را میشود همسر نیره دانست. مرد لطیف و آرامی که با شما کاری ندارد و هر جایی او را بگذارید همان جا میماند. اکثر خانمها چنین مردی را انتخاب میکنند تا به نوعی سوار او شوند. انتخاب سومی هم در فیلم بود و آن فرار نیره با مرد دیگر بود که در نهایت اگر قصه آنها را هم دنبال میکردیم مشکلاتی را میدیدیم.
اما ما در مورد خشونت خانگی حرف میزنیم نه در مورد خشونت خیابانی که شما بعد از تشکیل دادگاه و گرفتن حکم دیگر طرف مقابل را ملاقات نمیکنید. در مورد خشونت خانگی شما فرد را وقتی به زندان ببرید نتیجهاش چه خواهد شد؟ جز آن چیزی که نمونه بسیار واقع گرایانهاش را در فیلم دیدیم. اما در مورد همسر من اگر قاضی حکم دهد او باز هم در خانهام است. در چنین شرایطی چطور میشود دوباره همزیستی کرد؟
او درباره راهحلی برای رسیدگی به خشونتهای خانگی، پیشنهاد داد: اگر من بودم یک زندان فانتزی سیاه برای مردانی که زنان خود را کتک میزنند، درست میکردم و آنها را به بند عمومی نمیفرستادم. این بند خاص تبدیل به گروه درمانی میشد و میتوانست به حل مشکلات این طور افراد کمک کند نه اینکه اوضاع را بدتر کند. ما باید بتوانیم چتر حمایتی باز کنیم نه ساختار قضاوتی.
باید فکر کرد و فکر کردن زمان میبرد. یک نفر به «مارک تواین» نویسنده و طنزپرداز آمریکایی گفت تو برای یک ماه پول گرفتی که قصه بنویسی اما ننوشتی اگر تا دو روز دیگر ننویسی تو را از هتل بیرون میاندازیم. او هم گفت کار شما را میشود سر زمان انجام داد اما کار مرا نمیشود.
او با تاکید بر اینکه به آموزش، فرهنگسازی و روانکاوی اعتقاد دارد، گفت: اگر کسی دفتر مشاورهاش خالی است مشکل از روانکاو است که نتوانسته کاری انجام دهد مشکل از مراجعه نیست. ما مشاورانی هم داریم که شش ماه به شش ماه دفترشان پر از مراجعه است. من به خانم درخشنده گفتم شما در فیلم «زیر سقف دودی» مشاوری گذاشتید که خودش نمیتواند ماجرا را حل کند. مشاورین امروز ما همه یک دست نیستند.
ما جامعه عقب ماندهای نیستیم بلکه فقط جلو نرفتیم. در ساختارهای توسعه یافته این نهادهای اجتماعی هستند که در کنار افراد قرار میگیرند. شما در فیلم دیدید که خانواده ملی دستور کارشان از ابتدا این بود که دخترشان شوهر کند و ما راحت شویم. بنابراین ملی کجا میتوانست به مشاوره برود؟ کجا خانواده او اهل مشاوره بودند؟ این همان اتفاقی است که باید جایگاهش را در جامعه مشخص کنیم. حتی اگر ملی طلاق میگرفت میخواست به کجا بازگردد؟ تا زمانی که ساختار اجتماعی شما همه چیز را بخواهد فردی حل کند چیزی جز قیصر باقی نمیماند که تیزیاش را بردارد و بخواهد مسالهاش را فردی حل کند.
در ادامه دکتر آذین دربارهی چیزی که در فیلم رخ داده و باورهای غلط ما که در جامعه شکل گرفته است، گفت: هنرمندان و آثارشان را میشود در آموزش تخصصی و آموزش جامعه استفاده کرد. کاش موضوع در جامعه ما به خشونت داخلی ختم میشد ولی موضوع به این سادگی نیست و میزان خشم و خشونت در جامعه بیشتر از اینهاست. به عنوان مثال احترامی که ما برای قانون قائل نیستیم و در کوچهای که ورود ممنوع است همه وارد میشویم. فکر نکنید خشونت حتما باید کلامی و فیزیکی باشد یا به جراحتی منجر شود. وقتی ما حقوق همدیگر را رعایت نمیکنیم، قانون ارزش خودش را از دست میدهد و حتی زمانیکه حریمهای خصوصی را رعایت نمیکنیم. همه اینها نشاندهنده این است که ما خشن رفتار میکنیم.
چرا باید برای نشان دادن مضررات سیگار آموزش و پرورش ماکتی درست کند و از دانشآموزان بخواهد که به آن سنگ بزنند. اگر از نادانی است امیدوارم زودتر برطرف شود و اگر قرار است درمان شود باید از نسل کوچکتر این اتفاق بیفتد. مهارت مدیریت خشم اگر در کودکی اصلاح نشده باید در بزرگسالی اصلاح شود.
دکتر صابری، مرکز تحقیقات پزشکی قانونی در ادامه این نشست دربارهی اهمیت نقش سینما در مسایل قانونی سخن گفت و اظهار کرد: خیلی ممنونم به خاطر اینکه این مسئله در جامعه هنری باز شده، در جامعه وجود داشت اما این که در جامعه هنری به آن اشاره شده بسیار درست است.
می خواهم از اهمیت نقش سینما در بعضی از مسائل قانون کشور صحبت کنم. در «واکنش پنجم» خانم میلانی به نکتهای پرداخته بودند که باعث شد مشکلی که در قانون ما وجود داشت اصلاح شود.
بعدها و پس از پخش آن فیلم نه صرفا به خاطر این فیلم بلکه در آن زمان که یک سری قانونها اصلاح میشد یک اتفاق مثبت در این زمینه افتاد در بحث حضانت کودکان و بررسی وضعیت روانی کودک و مصلحتی که به نفع سلامت روان اوست.
او ادامه داد: سینما میتواند تاثیر خوبی در دگردیسیهای مثبت جامعه داشته باشد. من فیلمهای خانم میلانی را نگاه می کنم چون به این مسایل روانی و اجتماعی نگاه میدکند. و امیدوارم بیشتر از مشاوره استفاده کنند.
اما دربارهی خشونت باید گفت که خشونت فقط زد و خورد و بزن بزن نیست. سینماگر باید تاثیر خود را با تصویر هم بر فیلم بگذارد. بنابراین مجبور است که از آثار خشونت فیزیکی استفاده کند. اما نوعی از خشونت هم وجود دارد به عنوان خشونت روانی که فرد با قهر با سکوت کردن این خشونت را مرتکب میشود.
ما انواع خشونتها را داریم اما آنچه که مورد بحث است خشونت فیزیکی است. من در سیستمی کار میکنم که اگر خانمی بیو عنوان کند خشونت بر روی آن انجام شده ما فقط مجبوریم به مشکلات او گوش دهیم و خشونتهای فیزیکی او را بررسی کنیم اما اگر فحش خورده باشد توهین به او و خانوادهاش شده باشد هیچ کدام قابل دفاع نیست.
مثل زمانی که در فیلم پلیس میآید و میگوید خب اگر شکایتی نیست من بروم و اتفاقا اینها مسائلی است که باید بررسی شوداینکه چرا پلیس حق مداخله را ندارد.